بانک سریال نامبر و کرک برنامه و نرم افزار های مختلف
شعري برای پسران ترشيده - نسخه قابل چاپ

+- بانک سریال نامبر و کرک برنامه و نرم افزار های مختلف (https://www.forum.svba.ir)
+-- انجمن: تفریحی و سرگرمی - مطالب جذاب و مفید (/forumdisplay.php?fid=22)
+--- انجمن: مطالب طنز و جالب (/forumdisplay.php?fid=23)
+--- موضوع: شعري برای پسران ترشيده (/showthread.php?tid=91)



شعري برای پسران ترشيده - svba2 - 24-01-2014 20:25

   پسری با پدرش در رختخواب
    درد ودل می کرد با چشمی پر آب
[size=10pt]    گفت :بابا حالم اصلا ً خوب نیست
[size=10pt]    زندگی از بهر من مطلوب نیست
[size=10pt]     گو چه خاکی را بریزم توی سر
    روی دستت باد کردم ای پدر
[size=10pt]     سن من از 26 افزون شده
[size=10pt]    دل میان سینه غرق خون شده
[size=10pt]    هیچکس لیلای این مجنون نشد
    همسری از بهر من مفتون نشد
[size=10pt]    غم میان سینه شد انباشته
[size=10pt]    بوی ترشی خانه را برداشته
[size=10pt]    پدرش چون حرف هایش را شنفت
    خنده بر لب آمدش آهسته گفت
[size=10pt]    پسرم بخت تو هم وا می شود
[size=10pt]    غنچه ی عشقت شکوفا می شود
    غصه ها را از وجودت دور کن
    این همه دختر یکی را تور کن
[size=10pt]    گفت آن دم :پدر محبوب من
[size=10pt]    ای رفیق مهربان و خوب من
[size=10pt]    گفته ام با دوستانم بارها
    من بدم می آید از این کارها
[size=10pt]    در خیابان یا میان کوچه ها
[size=10pt]    سر به زیر و چشم پاکم هر کجا
    کی نگاهی می کنم بر دختران
    مغز خر خوردم مگر چون دیگران؟
[size=10pt]    غیر از آن روزی که گشتم همسفر
[size=10pt]    با شهین و مهرخ و ایضاً سحر
[size=10pt]    با سه تا شان رفته بودیم سینما
    بگذریم از ما بقیه ماجرا
[size=10pt]    یک سری ، بر گل پری عاشق شدم
[size=10pt]    او خرم کرد، وانگهی فارغ شدم
[size=10pt]    یک دو ماهی یار من بود و پرید
    قلب من از عشق او خیری ندید
[size=10pt]    آزیتای حاج قلی اصغر شله
[size=10pt]    یک زمانی عاشقش گشتم بله
    بعد اوهم یار من آن یاس بود
    دختری زیبا و پر احساس بود
[size=10pt]    بعد از این احساسی پر ادعا
[size=10pt]    شد رفیق من کمی هم المیرا
    بعد او هم عاشق مینا شدم
    بعد مینا عاشق تینا شدم
[size=10pt]    بعد تینا عاشق سارا شدم
[size=10pt]    بعد سارا عاشق لعیا شدم
    پدرش آمد میان حرف او
    گفت ساکت شو دیگر فتنه جو
[size=10pt]    گرچه من هم در زمان بی زنی
[size=10pt]    روز و شب بودم به فکر یک زنی
    لیک جز آنکه بداری مادری
    دل نمی دادم به هر جور دختری
[size=10pt]    خاک عالم بر سرت، خیلی بدی
[size=10pt]    واقعا ً که پوز بابا را زدی